سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مشهد وبلاگ

عایشه و حفصه از قتل امیرالمومنین علی بن ابیطالب شاد شدند. وعایشه سجده شکر بجا آورد.

(مقاتل الطالبین ابوالفرج اصفهانی ص 43)
از مسروق روایت شده که گفت: بر عایشه وارد شدم و نزد او نشستم و او برایم سخن میگفت. سپس غلام سیاهش را که به او عبدالرحمن میگفتند صدا زد. غلام آمد و ایستاد. عایشه به من گفت: میدانی مسروق چرا اسم اینرا عبدالرحمن گذاشته ام؟ گفتم: خیر. گفت: بخاطر علاقه ای که به عبدالرحمن بن مجلم (قاتل حضرت علی ع) دارم.

(الشافی سید مرتضی ج4ص158 و الجمل شیخ مفید ص54 )

 

اللهم العن قتلة امیرالمومنین علیه السلام


[ پنج شنبه 88/6/19 ] [ 2:13 عصر ] [ غلام حیدر ] [ نظر ]

بسم رب الحیدر

پس از جریان جنگ صفّین و تحمیل ابوموسى اشعرى براى حکمیّت؛ و بعد از به وقوع پیوستن جنگ نهروان با خوارج، سه نفر از بزرگان خوارج که حضرت على(علیه‎السلام) را تکفیر کرده بودند تصمیم گرفتند تا به عنوان خونخواهى، سه نفر از والیان و سران حکومتى را ترور نمایند.

یکى عبدالرحمن بن ملجم مرادى بود که ترور امیرالمؤمنین، امام على(علیه‎السلام) را در کوفه؛ و دیگرى بَرک بن عبدالله که او ترور معاویه را در شام؛ و سومین نفر عمر بن بکر، که ترور عمرو بن عاص را در مدینه به عهده گرفت .

و بعد از آن که هر سه منافق، هم قسم شدند که یا کشته شوند یا هدف شوم خود را به اجراء درآورند، هر کدام به سوى هدف مورد نظر خود رهسپار شدند.

و عبدالرّحمن پس از آن وارد کوفه شد، روزى در یکى از کوچه‎هاى کوفه، زنى را به نام قُطّام که پدرش در جنگ نهروان کشته شده بود ملاقات کرد.

و چون قطّام، زنى بسیار زیباروى و خوش اندام بود؛ و عبدالرّحمن نیز از قبل مذاکراتى با او براى خواستگارى کرده بود، پس شیفته جمال او گردید و نسبت به آن اظهار عشق و علاقه نمود؛ و سپس پیشنهاد ازدواج به قطّام داد.

قطّام در پاسخ گفت: در صورتى با پیشنهاد تو موافقت مى‎کنم که سه هزار درهم و یک غلام مهریه‎ام قرار دهى، مشروط بر آن که علىّ ابن ابى طالب را نیز به قتل برسانى .

عبدالرّحمن براى امتحان قطّام گفت: دو شرط اوّل را مى‎پذیرم؛ لیکن مرا از قتل علىّ معاف دار.

قطّام گفت: خیر، چون شرط سوّم از همه مهمتر است؛ و اگر مى‎خواهى به کام و عشق خود برسى، بایستى حتما انجام پذیرد.

عبدالرّحمن وقتى چنین شنید، گفت: من به کوفه نیامده‎ام، مگر به همین منظور. (1)

پس از آن، قطّام هر ساعت خود را به شکلى آرایش و زینت مى‎کرد و در مقابل عبدالرّحمن به طنّازى و عشوه‎گرى مى‎پرداخت تا آن که او را بیش از پیش دلباخته خود نماید.

و چون آتش عشق و شهوت عبدالرّحمن شعله‎ور گشته و فزونى یافت؛ و نیز زمان موعود با هم‎پیمانانش فرا رسید، آن ملعون شمشیرى مسموم همراه خود برداشت؛ و سحرگاه به مسجد کوفه وارد گشت .

امام علی

و هنگامى که نماز صبح به امامت حضرت على(علیه‎السلام) شروع شد، عبدالرحمن پشت سر امام ایستاد؛ و هنگامى که سر از سجده برمى‎داشت ناگهان عبدالرّحمن فریادى کشید و با شمشیر بر فرق مقدّس آن امام مظلوم فرود آورد و گریخت.

در همین لحظه امام اظهار داشت: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ»؛ قسم به پروردگار کعبه، رستگار و سعادتمند شدم.(2)

بعد از آن، حضرت را با فرق شکافته و بدن خونین به منزل آوردند؛ و پزشکان بسیارى جهت معالجه آن حضرت آمدند، یکى از آنان پزشکى بود به نام اثیر بن عمرو سکونى، که بر بالین حضرت وارد شد؛ و شروع به مداوا گردید.

اطرافیان و اعضاء خانواده حضرت، اطراف بستر آن بزرگوار حلقه زده بودند و با حالتى نگران چشم به پزشک دوخته که چه مى‎گوید؛ و نتیجه چه خواهد شد.

پس از آن که پزشک نگاهى به جراحت آن حضرت کرد، گفت: گوسفندى را ذبح نمایید و سفیدى جگر ریه آن را تا سرد نشده، سریع بیاورید.

وقتى آن را آوردند، پزشک رگ میان سفیدى را بیرون آورد و میان شکاف سر آن حضرت قرار داد؛ و لحظه‎اى درنگ نمود، در حالتى که تمامى افراد در انتظار نتیجه، لحظه شمارى مى‎کردند.

سپس شکاف سر را باز کرد و رگ را خارج نمود؛ با نگاهى به آن، خطاب به حضرت کرد و عرضه داشت: اى امیرالمؤمنین! اگر وصیّتى دارى بفرما، چون متاسفانه زخم شمشیر و زهر آن به مغز سر اصابت و سرایت کرده؛ و راهى براى معالجه آن نیست.(3)

لذا حضرت به فرزندش امام حسن مجتبى(علیه‎السلام) فرمود: پسرم! اگر من خوب شدم، خودم آنچه را که صلاح بدانم با عبدالرّحمن انجام مى‎دهم .

و چنانچه خوب نشدم و از دنیا رفتم، سعى کنید به او سخت نگیرید و در قصاص تجاوز نکنید، چون او یک ضربت شمشیر زده است شما هم حق ندارید بیش از یک ضربت به او بزنید. (4)

پی‎نوشت‎ها:

1- داستان بسیار مفصّل است ، مشروح آن را از کتب مربوطه بهره مند شوید.

2- اعیان الشّیعة، ج 1، ص 531

3- حضرت چند نوع وصیّت نمود که هر یک در جهت‎هاى مختلف بسیار مهم مى‎باشد، علاقه‎مندان مى‎توانند به کُتب مربوطه مراجعه نمایند.

4- اعیان الشّیعة، ج 1، ص 532

برگرفته از کتاب چهل داستان و چهل حدیث، از امیرالمؤمنین على(علیه‎السلام)، عبدالله صالحى .


[ پنج شنبه 88/6/19 ] [ 2:12 عصر ] [ غلام حیدر ] [ نظر ]

بسم رب الحیدر

 

بهترین ماه ، ماه مبارک رمضان است ، بهترین شب های ماه رمضان ، شبهای قدر است ، مصادف شدن بهترین شبهای سال با سالروز شهادت امیرالمومنین بهترین خلق خداوند فوق فضیلت است.

ایام شهادت امیرالمومنین علیه علیه السلام و شبهای قدر بر تمامی شیعیان راستین آن حضرت تسلیت باد.

امید است عزاداری ما در این روزها تسلی دل امام زمان عجل الله تعالی فرجه قرار بگیرد.

 

 

 

شهادت امیرالمومنین

 

التماس دعا

 

یا علی مدد

بر دشمن علی لعنت

بر منکر امام زمان لعنت


[ چهارشنبه 88/6/18 ] [ 3:14 عصر ] [ غلام حیدر ] [ نظر ]
بسم رب الحیدر

با ورود به ماه مبارک رمضان جنب و جوشی در بین اهل خلاف مشاهده میشود. جنب و جوشی که خلاف سنت است و نوعی جانبداری از بدعتی است که عمر بر خلاف سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله پابرجا نموده است.نماز مستحبی که آن را به صورت جماعت میخوانند و در تعداد رکعات آن اختلاف فاحشی بین اهل سنت وجود دارد که انشالله در فرصتی دیگر راجع به این موضوع بحث میکنیم.
جهت اطلاع از این بدعت به روایت زیر توجه کنید تا آغازی باشد برای شناخت این بدعت.

وقتی امیر مومنان به کوفه آمدند به حسن بن علی دستور دادند که در بین مردم ندا دهد که در ماه رمضان در مسجد ، نماز (تراویح) جماعت نخوانند ؛ پس حضرت در بین مردم همان را که امیر مومنان فرموده بودند اعلام کردند ؛ وقتی مردم کلام امام حسن علیه السلام را شنیدند ، فریاد زدند که "وای عمر وای عمر"( زیرا نماز تراویح از بدعت های عمر بود) وقتی امام حسن علیه السلام به نزد امیر مومنان باز گشتند به ایشان فرمودند : این چه صدایی است ؟ پاسخ فرمود : ای امیر المومنین ، مردم فریاد می زنند وای عمر وای عمر ؛ امیر مومنان فرمودند به ایشان بگو نماز بخوانید !!! (شما عمر را بیشتر از سنت رسول خدا قبول دارید و سنت را نمی خواهید)

وسائل الشیعة (الإسلامیة) مرحوم حر عاملی
ج 5 ص 192 روایت شماره 2



اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک


یا علی مدد
بر دشمن علی لعنت
بر منکر امام زمان لعنت

[ چهارشنبه 88/6/4 ] [ 3:37 عصر ] [ غلام حیدر ] [ نظر ]

بسم رب الشهید شهر الرمضان

 

پیشاپیش حلول ماه مبارک رمضان ، ماه بندگی خدا ، ماه میلاد کریمه اهل بیت ، ماه شادی اهل بیت از مرگ دشمن خاص اهل بیت ، ماه امیرالمومنین علیه السلام  بر همه شیعیان که همانا مسلمانان واقعی هستند تبریک و تهنیت عرض میکنم.

 

 

رمضان

 

التماس دعا

یا علی

 


[ پنج شنبه 88/5/29 ] [ 9:38 عصر ] [ غلام حیدر ] [ نظر ]

بسم رب الحسین

11 شعبان میلاد پر برکت حضرت علی اکبر ، ابن الحسین علیه السلام و روز جوان بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر بزرگ حضرت و حضرت امام حسین علیه السلام پدر بزرگوارشان و حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه مبارک باد.

 

یا علی مدد
بر دشمن علی لعنت


[ یکشنبه 88/5/11 ] [ 9:57 عصر ] [ غلام حیدر ] [ نظر ]

بسم رب الحسین و اصحاب الحسین علیهم السلام

شب بیست و هشتم رجب از یک طرف مبعث که عید است پشت سر گذاشته ایم و از طرفی خیلی ها در عید به جای پیراهن سفید ، مشکی میپوشند. سالروز روزی است که کاروان امام حسین علیه السلام که با یزید لعنت الله علیه بیعت نکرده بود به سمت کربلا حرکت کردند...

مولای من! آن‏جا سرزمینی است که آب را نیز از شما دریغ خواهند کرد و خون تو و فرزندانت بر آن ریخته خواهد شد و زنان و فرزندانت در آن به اسارت خواهند رفت.

مولای من! به آن جا فرود آی، آنان می‏دانند که جدِّ تو رسول خداست، می‏دانند که تو فرزند علی بن ابو طالب هستی، می‏دانند که ...

کینه آنها از غدیر خم شروع شد.. و پس از حدود 1400 سال هنوز ادامه دارد...

و حسین علیه‏السلام رفت؛ و باید می‏رفت؛ که خداوند این چنین خواسته بود.

السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین


[ دوشنبه 88/4/29 ] [ 11:48 صبح ] [ غلام حیدر ] [ نظر ]
   1   2   3   4      >
درباره وبلاگ

امام صادق علیه السلام: دروغ میگوید کسی که ادعا کند ما را دوست دارد و از دشمنان ما برائت نمیجوید. بحارالانوار ج27ص57
آخرین مطالب
لینک دوستان
امکانات وب