بسم رب الحیدر
با فرار رسیدن شهادت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و امام حسن مجتبی علیه السلام کم کم طبل پایان 2ماه عزاداری زده میشود. بدون مقدمه ؛ در عصر حاضر عامه مردم معتقدند پیامبر به مرگ طبیعی از دنیا رفته اند ولی اگر در روایات و اتفاقات گذشته عمیق شویم متوجه میشویم که پیامبر و علی بن ابی طالب و فرزندان او تا امام حسن عسکری علیه السلام همگی شهید شده اند. حال معلوم نیست چرا در حال حاضر چرا خیلی مصر هستند که اینطور وانمود کنند که پیامبر اکرم به مرگ طبیعی از دنیا رفته اند. در این مطلب به روایات و اسنادی که نشان میدهد آن دو ملعونه باعث شهادت رسول الله بوده اند می پردازم. هر چند در این دو مصیبت بزرگ عایشه ملعونه نقش داشته است ولی به جهاتی فقط به جریان شهادت رسول الله صلی الله علیه و آله می پردازیم:
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ. (آل عمران ایه 144)
محمد [ص] فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمىگردید؟ [و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟] و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند؛ و خداوند بزودى شاکران [و استقامتکنندگان] را پاداش خواهد داد.
کتابهای سیره و حدیث مرگ رسول خدا بوسیله سم را تایید کرده اند و آن را با احادیث متواتر ذکر کرده اند از جمله:
ابن سعد میگوید در روایتی آمده است: پیامبر ص مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. این قول ابن عبده است.
(المجدد فی الانساب. محمد بن محمد علوی ص6)
شیخ مفید میگوید: او در مدینه روز دوشنبه دوشب باقیمانده از ماه صفر در سال هم هجری درگذشت درحالیکه شصت و سه سال داشت. (المقنعه شیخ مفید ص456 و منتهی المطلب حلی ج2ص887)
علامه حلی شهادت رسول خدا را به وسیله سم ذکر میکند.
(منتهی المطلب حلی ج2 ص887)
در کتاب جامع الرواه آمده است: پیامبر ص در مدینه مسموم درگذشت.
(جامع الرواه محمد علی اردبیلی ج2ص463)
شیخ طوسی میگوید: رسول خدا دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری مسموم درگذشت.
(تهذیب الاحکام ج6ص1 و بحار الانوار ج22ص514)
بیهقی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که وی گفت: اگر 9 بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده اشت برایم محبوبتر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است به جهت اینکه خداوند او را پیامبر شهید قرار داده است.
(السیره النبویه ابن کثیر دمشقی ج4ص449)
حاکم نیشابور کشته شدن رسول خدا را تایید کرده است. آنجا که میگوید: شعبی گفته است: بخدا قسم رسول خدا و ابوبکر با سم کشته شدند و عمر و عثمان و علی بن ابیطالب با شمشیر کشته شدند و حسن بن علی با سم و حسین بن علی با شمشیر کشته شد.
(المستدرک. ج3ص60)
ابن مسعود کشته شدن پیامبر با سم زن یهودی خیبر را تکذیب کرده اما خود او تایید و تاکید می کند که پیامبر صلی الله علیه و اله در سنه 11 هجری کشته شده است. (توجه کنید)
(السیره نبویه ابن کثیر ج4ص449 و البدایه و النهایه ج6ص317و322)
رسول خدا ص فرمود: هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید میشود. (بصائر الدرجات ص148و بحارالانوار ج17ص405و ج40ص13) و همچنین فرمودند: هیچ کس از ما (اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود.
(کفایه الاثر-خراز قمی ص 162 و وسائل الشیعه ج14ص2 و بحارالانوار ج45ص1 و من لایحضره الفقیه ج4ص17 )
پس شهادت حضرت رسول توسط سم قطعی است. ولی چه کسی و در چه زمانی ایشان را به شهادت رسانده اند ؟؟؟
زمان شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله
ظاهرا بیشترین فاصله ای را که بین فرمان حمله به شام به رهبری اسامه و شهادت حضرت رسول بیان شده است دو هفته است. (المغازی واقدی ج1ص126) به دلیل زیاد بودن روایات در این زمینه بنده به بیان مصادر کفایت میکنم: الطبقات الکبری ابن سعد جلد دوم و سیره ابن هشام و انساب الاشراف جلد اول و عیون الاثر جلد دوم.
در تمامی این مصادر فاصله 12 الی 14 روز فاصله بین دستور حمله به شام و شهادت بیان شده است. شهادت ایشان در سال 11 هجری و در سن شصت و سه سالگی بوده است.
اولا:از آنجایی که حضرت رسول ص همانطور که گفتم از شهادت قریب الوقوع خودشان در غدیر خبر داده بودند.
ثانیا:فاصله زمانی زیادی بین غدیر و دستور حمله به شام به رهبری اسامه نبوده است.
ثالثا: سرزمین شام در فاصله دوری از مدینه قرار داشت.
رابعا: در غدیر علی علیه السلام به عنوان جانشین معرفی شده بود.
ابوبکر و عمر و دیگران اطرافیان از پیوستن به سپاه اسامه سر باز زدند تا بتوانند به طور سری به گونه ای که رسوا نشوند از دست پیامبر ص خلاص شوند و نقشه های شوم خود را در بعد از شهادت حضرت اجرا کنند.
عایشه و اطرافیان او قاتل حضرت رسول صلی الله علیه و اله
روایت شده است: پس بیهوش شد و چون به هوش آمد زنها به او دارو خوراندند در حالی که او روزه دار بود. (الطبقات الکبری ج2ص235)
در دو روایت بخاری و مسلم از عایشه آمده است: ما به رسول خدا در هنگام بیماری اش دارو دادیم پس شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهید.
گفتیم: (مسئله ای نیست) هر بیماری از دارو متنفر است. در بعضی روایات اینچنین آمده: (اهمیتی ندهید) کراهیت مریض از دواست!
اندکی بعد پیامبر فرمود: هرکس در خانه است در برابر چشم من باید دارو بخورد بجز عمویم عباس که در کنار شما حضور نداشت.
(سنن البخاری ج7ص17 و ج8ص40 و سنن مسلم ج7ص 24و194 - تاریخ طبری ج2ص438 – بخاری گفته است: این روایت را همچنین ابن ابی زناد از هشام از پدرش از عایشه روایت کرده است: السیرة النبویة ابن کثیر دمشقی 4/449 – مسند احمد 6/35)
اولا: مگر اطاعت حضرت رسول در هر حالی طبق نص قرآن واجب نشده است ؟ مگر قرآن نفرموده: که پیامبر ص از روی هوی و هوس سخن نمیگوید ؟ پس چرا وقتی حضرت خواستند که به او دارو (سم) را ندهند عایشه اطاعت نکرد و بلکه خلاف دستور حضرت عمل کرد ؟ انگار عایشه نیز مانند عمر خیال کرده بود که پیامبر ص نعوذبالله هذیان میگوید !!! آیا رسول خدا ص فایده دارو را نمی دانست و آنها میدانستند ؟ و آیا پیامبر مصلحت خود را تشخیص نمیداد و آنها تشخیص میدادند ؟
ثانیا: جمله آخر حضرت (همه اهل خانه در برابر چشم من از این دارو بخورند) اشاره به این دارد حضرت میدانستند که آن دارو نبوده است بلکه سم بوده است که میخواستند توسط آن حضرت را بکشند. لهذا منظور حضرت اینچنین بوده است: اگر دارو بوده است از آن بخورید!!! ولی خودشان میدانستند که دارو نبود و از آن نخوردند.
در الطب النبوی ابن جوزی ج1ص66 میگوید: به او دوا خوراندند در حالیکه بیهوش بود و چون به هوش آمد فرمود: چه کسی با من چنین کرد. این کار زنهائی است که از آنجا آمده اند و با دست به سوی حبشه اشاره کرد. و در روایات صحیح آمده که عایشه و حفصه حبشی بودند.
این یک افشاگری از سوی رسول خداست که او را به روشی که زنان حبشیه به شوهرانشان سم میخوراندند مسموم کرده اند. سم حبشه نیز معروف و مشهور بوده است و بعضی از حبشیها متخصص در سحر و شعبده و انواع سم بوده اند.
عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آنحضرت فرمود: میدانید پیامبر ص درگذشت یا کشته شد همانطور که خدا میفرماید: (اگر او درگذرد یا کشته شود به جاهلیت باز میگردید.) او قبل از مرگ مسموم شد. آن دو زن (عایشه و حفصه) به او سم نوشاندند. (تفسیرالعیاشی ج1ص200 و بحارالانوار ج22ص516 وج28ص21) و در روایت دیگر آمده است: عایشه و حفصه به او سم نوشاندند.
(بحارالانوار ج22ص516)
در روایت بحارالانوار آمده است که هر چهار نفر (ابوبکر، عمر، عایشه و حفصه) بر مسموم نمودن آن حضرت همدست شده بودند. (بحارالانوار 22/239 و 246)
و علامه مجلسی میگوید: احتمال داردکه هر دو سم در شهادت پیامبر مؤثر بوده اند.( بحارالانوار ج22ص516 )
منظور علامه از دو سم یکی سم خیبر است و دیگری سمی که در روزهای آخر حیاتش به او نوشاندند. سران رژیم غاصب (ابوبکر و عمر و دخترانشان و...) برای اینکه اسم آنها به عنوان قاتلین حضرت رسول در جامعه پخش نشود به دست و پا افتادند و صحنه را غبار آلود کردند و گفتند: درست است که رسول خدا مسموم شده اما این اثر سم خیبر در سال هفتم هجری بوده است که اینک او را از پای درآورده است!!!
البته هیچ عاقلی چنین بهانه واهی را نمی پذیرد زیرا رسول خدا در سال 11 هجری کشته شده و حادثه خیبر در سال هفتم اتفاق افتاده است !!! از آن گذشته رسول خدا ص از مسمومیت طعام خیبر توسط جبرئیل آگاه شد و از آن نخورد. عایشه نیز از آن واقعه عبرت گرفت وخوردن سم را به اختیار خود پیامبر نگذاشت بلکه به زور آن را به حضرت خوراند. پس قطعا شهادت حضرت به خاطر آخرین سم که توسط عایشه به او خورانده شد و حضرت به خاطر ضعف نتوانستند مقاومت کنند و به شهادت رسیدند.
منبع:تالار گفتمان عقاید اسلامی برگرفته از کتاب "زندگینامه پیامبر محمد و ابوبکر" تالیف دکتر نجاح الطائی